دبیرخانه مدیریت فارس

  • خانه 
  • تماس  
  • ورود 

عذاب معنوی

22 فروردین 1397 توسط سمانه فرزانه

 

گویند در بنی اسرائیل، مردی بود که می گفت من در همه عمر خدا را نافرمانی کرده ام و بس گناه و معصیت که از من سر زده است، اما تاکنون زیانی و کیفری ندیده ام.
اگر گناه جزا دارد و گناهکار باید کیفر بیند، پس چرا ما را کیفری و عذابی نمی رسد!؟

در همان روزها، پیامبر قوم بنی اسرائیل نزد آن مرد آمد و گفت خداوند می فرماید که ما تو را عذاب های بسیار کرده ایم و تو خود نمی دانی!
آیا تو را از شیرینی عبادت خود محروم نکرده ایم؟
آیا درِ مناجات را بر روی تو نبسته ایم؟
آیا امید به زندگی خوش در آخرت را از تو نگرفته ایم؟
عذابی بزرگ تر و سهمگین تر از این می خواهی؟

 نظر دهید »

ذات بد

22 فروردین 1397 توسط سمانه فرزانه

پیرمردی که‌ شغلش ‌دامداری‌ بود‌، نقل‌ میکرد:

گرگی در اتاقکی در آغل گوسفندان ما زاییده بود و سه چهار توله داشت و اوائل کار به طور مخفیانه مرتب به آنجا رفت و آمد می کرد و به بچه هایش میرسید ، چون ‌آسیبی ‌به‌ گوسفندان‌ نمیرساند‌ وبخاطر ترحم‌ به‌ این ‌حیوان‌‌‌‌‌‌‌‌‌ و‌ بچه‌هایش‌، او را بیرون ‌نکردیم‌، ولی ‌کاملا ا‌و را زیر نظر‌ داشتم‌.
این‌ ماده‌ گرگ ‌به ‌شکار میرفت‌ و هر بار مرغی‌، خرگوشی ‌، بره‌ای شکار میکرد و برای ‌مصرف ‌خود و بچه‌هایش ‌می آورد‌.
اما با اینکه ‌رفت ‌آمد ‌او از آغل‌ گوسفندان ‌بود، هرگز متعرض‌ گوسفندان ‌ما نمیشد‌.
ما دقیقا آمار گوسفندان ‌و‌بره های‌ آنها ‌را داشتیم‌ وکاملا” مواظب‌ بودیم‌، بچه‌ها تقریبا‌ بزرگ ‌شده‌‌‌‌ بودند.
یک‌بار و در غیاب ‌ماده ‌گرگ ‌که ‌برای ‌شکار رفته‌ بود، بچه‌های ‌او‌‌ یکی ‌از ‌بره‌ها را کشتند!
ما صبرکردیم، ببینیم ‌چه ‌اتفاقی‌ خواهد افتاد‌؛ وقتی ‌ماده ‌گرگ ‌برگشت ‌و این ‌منظره ‌را دید، به ‌بچه‌هایش ‌حمله‌ور شد؛ آنها ‌را گاز می گرفت و میزد ‌و بچه‌ها ‌سر و صدا و جیغ ‌میکشیدند ‌و پس ‌از آن ‌نیز ‌همان‌ روز ‌آنها را برداشت‌‌ و از ‌آغل ‌ما رفت‌.
روز بعد، با کمال ‌تعجب ‌دیدیم، گرگ، یک ‌بره‌ ای شکار کرده و آن‌ را نکشته ‌و زنده ‌آن‌ را از دیوار‌ آغل ‌گوسفندان ‌انداخت ‌رفت‌.»
این ‌یک ‌گرگ ‌است‌ و با سه‌ خصلت‌:
درندگی
وحشی‌بودن‌
و حیوانیت
‌شناخته‌میشود‌
اما میفهمد، هرگاه ‌داخل ‌زندگی ‌کسی‌ شد و کسی ‌به ‌او ‌پناه‌ داد و احسان‌کرد به‌ او خیانت ‌نکند ‌و اگر‌ ضرری‌ به ‌او زد ‌جبران نماید
هر ذاتی رو میشه درست کرد،جز ذات بد….!!

 نظر دهید »

بهلول و ابوحنيفه

16 اسفند 1396 توسط سمانه فرزانه

بهلول و ابوحنيفه

روزى بهلول از مجلس درس ابوحنيفه گذر مى كرد او را مشغول تدريس ديد و شنيد كه ابوحنيفه مى گفت حضرت صادق عليه السلام مطالبى ميگويد كه من آنها را نمى پسندم اول آنكه شيطان در آتش جهنم معذب خواهد شد در صورتيكه شيطان از آتش خلق شده و چگونه ممكن است بواسطه آتش ‍ عذاب شود دوم آنكه خدا را نمى توان ديد و حال اينكه خداوند موجود است و چيزيكه هستى و وجود داشت چگونه ممكن است ديده نشود سوم آنكه فاعل و بجا آورنده اعمال خود بنى آدمند در صورتيكه اعمال بندگان بموجب شواهد از جانب خداست نه از ناحيه بندگان بهلول همينكه اين كلمات را شنيد كلوخى برداشت و بسوى ابوحنيفه پرت كرده و گريخت اتفاقا كلوخ بر پيشانى ابوحنيفه رسيد و پيشانيش را كوفته و آزرده نمود ابوحنيفه و شاگردانش از عقب بهلول رفتند و او را گرفته پيش خليفه بردند بهلول پرسيد از طرف من بشما چه ستمى شده است ؟ ابوحنيفه گفت كلوخى كه پرت كردى سرم را آزرده است بهلول پرسيد آيا ميتوانى آن درد را نشان بدهى ابوحنيفه جواب داد مگر درد را مى توان نشان داد بهلول گفت اگر بحقيقت دردى در سر تو موجود است چرا از نشان دادن آن عاجزى و آيا تو خود نمى گفتى هر چه هستى دارد قابل ديدن است و از نظر ديگر مگر تو از خاك آفريده نشده اى و عقيده ندارى كه هيچ چيز بهم جنس خود عذاب نمى شود و آزرده نمى گردد آن كلوخ هم از خاك بود پس بنا بعقيده تو من ترا نيازرده ام از اينها گذشته مگر تو در مسجد نميگفتى هر چه از بندگان صادر شود در حقيقت فاعل خداوند است و بنده را تقصير نيست پس از اين كلوخ هم از طرف خداوند بر سر تو وارد شده و مرا تقصيرى نيست .
ابوحنيفه فهميد كه بهلول با يك كلوخ سه غلط و اشتباه او را فاش كرد در اين هنگام هارون الرشيد خنديد و او را مرخص نمود

روضات الجنات و شجره طوبى

 نظر دهید »

حکایت خیلی از ماها

16 اسفند 1396 توسط سمانه فرزانه

?حکایت خیلی از ماها??

?روزگاری ساعت سازی بود که ساعت هم تعمیر می کرد.

?روزی مردی با ساعتی خراب وارد مغازه شد. گفت:« ساعتم خراب شده. فکر می کنید میتوانید تعمیرش کنید؟»

?ساعت ساز جواب داد:« سعی خودم را میکنم.»

?مرد گفت:« متشکرم ، اما این ساعت برای من خیلی ارزشمند است.» و ساعتش را برداشت و رفت.

?بعد از او مرد دیگری وارد مغازه شد. گفت:« ساعتم کار نمیکند ، اما اگر این چیز کوچک را اینجا بگذاری و آن یکی را هم اینجا ، مطمئنم دوباره مثل روز اولش کار میکند.»

?ساعت ساز چیزی نگفت. ساعت را گرفت و همان کاری را کرد که مرد گفته بود.

?ظهر نشده بود که باز مرد دیگری وارد مغازه شد و گفت…

« یک ساعت دیگر برمی گردم تا ببرمش.» این را گفت و مغازه را ترک کرد.

?قبل از اینکه مغازه را ترک کند ، چهارمین مرد وارد مغازه شد. گفت:« قربان ، ساعتم کار نمی کند. من هم چیزی راجع به تعمیر ساعت نمی دانم. لطفا هروقت آماده شد خبرم کنید.»

?به نظر شما از میان چهار مردی که به مغازه آمدند ، کدام یک ساعتش تعمیر شد؟؟؟


?ما اغلب مشکلاتمان را نزد خدا می بریم و پیش از بازگشت آنها را با خود بر می گردانیم.

??گاهی برای خدا تعیین می کنیم که چگونه گره از کار ما بگشاید.

برای خدا زمان تعیین می کنیم که تا چه زمانی باید دعای ما را برآورده سازد.

درست مثل مردانی که به ساعت سازی آمدند.

?باید مشکل را به خدا واگذار کنیم. او خود پس از حل آن ما را خبر میکند. خداوند همیشه وقت شناس است…

 نظر دهید »

زرنگ بازی

08 اسفند 1396 توسط سمانه فرزانه

*زرنگ بازی*
بعضی ها هم فکر می کنند خیلی زرنگند!
راننده تاکسی، صد تومان بقیه کرایه را به بهانه نداشتن پول خرد پس نمی دهد؛
بقال محل، دویست تومان اضافه پولت را شکلات پنجاه تومنی می دهد؛
گوشت فروش به جای گوشت خالص، برایت چربی داخل گوشت چرخکرده می ریزد؛
کارمند به جای انجام منظم کارهایش و تکریم ارباب رجوع در ساعت اداری به کارهای عقب افتاده دانشگاهش می رسد؛
دیگر خدا نیارد آن روزی را که پزشک یا مهندسی بخواهد زرنگ بازی در بیاورد.
مگر نه این است که رزق هر کسی در هر روزی معلوم است؟پس چرا بعضی ها قبل از خوردن لقمه، آن را در نجاست (فعل حرام) می زنند و می خورند؟

إِنَّ اللَّهَ یَرْزُقُ مَنْ یَشَآءُ بِغَیْرِ حِسابٍ‏( ۳۷ آل عمران)

یقیناً خداوند به هر کس بخواهد ، بی حساب روزی می دهد.
#رزق

 نظر دهید »
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
اردیبهشت 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
    1 2 3 4 5
6 7 8 9 10 11 12
13 14 15 16 17 18 19
20 21 22 23 24 25 26
27 28 29 30 31    

دبیرخانه مدیریت فارس

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • ادبی
  • فرهنگی
  • آموزشی

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس